مریم شیعه | شهرآرانیوز، شبی در اتاقی اجارهای در نیویورک، تئودور پشت میز چوبی لقش نشسته است. نفت چراغ کوچک روی میز دود میکند، کاغذ ارزان روزنامهای زیر دستش زبر است و صدای تراموا از خیابان بالا میآید. او دارد جمله اول رمانی را مینویسد که هنوز اسمش را نمیداند.
در ذهنش تصویر دختری فقیر است از ایندیانا که سوار قطار میشود و به شهری بزرگ میآید. شبیه خواهر خودش، اما در عین حال شبیه هزاران دختر دیگری که او در گزارشهای روزنامهای و خیابانهای شیکاگو دیده است. تئودور وقتی «خواهر کری» را مینویسد، هنوز زیر بار گذشته خم است. کودکی او در خانوادهای پرجمعیت و فقیر و با پدری سخت گیر و مذهبی گذشت. وقتی خبرنگار شد، چهره فقر و سرمایه داری وضوح بیشتری یافت.
حالا همه سالهای زندگی روی هم سُر میخورند و تبدیل میشوند به داستان دختری که سقوط میکند و نتیجه این سقوط هنجارین از نگاه جامعه، برای او موفقیت است. کری از خیاط خانه به صحنه تئاتر میرسد، ستاره میشود، اما در پایان رمان، نه دیوانه خانه در کار است، نه خودکشی، نه تنبیه اخلاقی.
سردبیر از جسارت تئودور تقدیر میکند، اما مؤسس انتشارات، این کتاب را غیراخلاقی میخواند و از تئودور میخواهد آخر کتاب را با توبه و مجازات تمام کند، اما تئودور زیر بار نمیرود. ناشر بر اساس بندهای قرارداد کتاب را چاپ و در عمل خفهاش میکند. کتاب چاپ میشود، اما در شمارگان پایین، بدون تبلیغ، بدون حمایت و بدون پخش جدی. حدود شش سال بعد، کتاب آرام آرام در ۱۹۰۷ به شهرت میرسد و موج تازهای از حساسیتها بالا میآید. سال۱۹۱۶ در نیویورک، به اتهام ابتذال از کتاب فروشیها جمع میشود.
چند دهه بعد، همین فضای سانسور است که در بوستون، سراغ رمان دیگر او، به نام «تراژدی آمریکایی» میرود. تئودور در خفقان زمانه، با افسردگی دست به گریبان میشود، اما باز برمی خیزد. دوباره مینویسد و به نماد مبارزه با پروتستانیسم ادبی تبدیل میشود، کسی که هرگز دست از آزادی قلم برنمیدارد.

در خانوادهای فقیر در ایندیانا به دنیا میآید، میان پدری آلمانیتبار، سختگیر و کاتولیک، مادری مهربان و خواهر و برادرهایی که بسیاریشان با فقر و بیماری دست به گریباناند. در نوجوانی مدرسه را نیمه کاره رها میکند و بعد از چند کار کوچک، وارد تحریریه روزنامهها میشود. از سنت لوئیس و پیتسبورگ تا شیکاگو و نیویورک. در این مسیر، هم فقر شهری و حاشیهنشینی را از نزدیک میبیند و هم طبقه نوکیسه و سرمایهداران بیرحم را.
او دختران و پسرانی را میبیند که رؤیای آمریکایی، آنها را از روستاها به شهر میکشاند و بعد زیر چرخهای ساختار اقتصادی نابرابر خرد میکند. او اخلاق لعاب خورده زمانه را پس میزند و ادب نجیبانه را برای به تصویر کشیدن خیابانها و کارخانهها کنار میگذارد. با سوسیالیستها نشست و برخاست میکند و وارد محافل آوانگارد میشود.
سانسور را با روح حقیقت جویی در تضاد میداند و تا انداختن پردههای پروتستانیسم و لیبرالیسم دست از کنشگری برنمی دارد و راه را برای نویسندههای جوانتر باز میکند. شروود اندرسن بعدها مینویسد؛ «پاهای او دارد برای ما راهی باز میکند راهی ناهموار که رویش خون، اعصاب خردی ها، شکستها و دادگاههای خود تئودور ریخته شد.»
«تئودور هرمان آلبرت درایزر» متولد ۱۸۷۱ بود. کودکی و نوجوانیاش بین اسبابکشیهای مداوم، گرسنگی، کار و مدرسه رفتنهای نیمهکاره گذشت. همین تجربه زیسته، بعدها در رمانهایش به توصیفهای ریز از اتاقهای محقر، نان کم، قرض و رؤیای فرار از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ تبدیل شد. بعد از شکست «خواهر کری» در سال ۱۹۰۰ تا سه سال دست به قلم نبرد.
بعد با کار در تحریریه مجلات زنانه و سرگرمی، کم کم سرپا شد و بعد با جنی گرهارت، سرمایهدار و تایتان مجموعه داستانها و سفرنامه ها، دوباره خود را تثبیت کرد. در سال۱۹۲۵ با انتشار «تراژدی آمریکایی» رمانی حجیم بر اساس یک پرونده واقعی از قتل طبقه کارگر، به اوج شهرت رسید.
رمانی که به عنوان شاهکار رئالیسم اجتماعی ستایش میشود. درایزر در دهه های۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بیش از پیش به نقد سرمایه داری و نابرابری اجتماعی نزدیک شد. در سفرنامهها، مقالات و سخنرانیها، آمریکا را کشوری میدید که نیروهای بازار، زندگی میلیونها نفر را بدون توجه به اخلاق و عدالت زیر پا میگذارند.
در اواخر عمر، رسما به حزب کمونیست آمریکا پیوست و تا پیش از مرگش در سال۱۹۴۵ در هالیوود، همچنان از موضعی چپگرایانه سرمایه داری آمریکایی را به چالش کشید. اهمیت او در تاریخ ادبیات، در تغییری است که در تصویر «انسان» در رمان آمریکایی ایجاد کرد.
پیش از او، سنت غالب، رمانهای اخلاقگرای طبقه متوسط بود که در آنها خطا، دیر یا زود با مجازات همراه میشد و فقر اغلب در حاشیه قصه باقی میماند. درایزر این تعادل را به هم زد. درایزر این تابوها را شکست. مسیر درایزر، از اتاق سردی که در آن «کاری» را روی کاغذ آورد، تا بحثهای نظری امروز درباره جنسیت، طبقه و...، نشان میدهد که چگونه تجربه زیسته یک فرد میتواند در قالب رمان، به نقدی ماندگار بر جامعه امروزی تبدیل شود.